شما می توانید شعر و دل نوشته ها ، تجربه ها و خاطرات ، جملات قصار ، مثبت اندیشی ، پیشنهادات و انتقادات خود را و یا هر نوع یادداشت مفید و قابل انتشار را برای زن امروزی ارسال کنید تا در بخش ویژه منتشر شود.
دلنوشته
کاش یه مغازه بود…
آدم می رفت
می گفت…
بی زحمت یه کم “خیال خوش” می خوام…
ببخشید این” خنده های از ته دل” چندن ؟
آقا!
این “آرامشا لحظه ای چند ؟
این” بی خیالیا “که می پاشن رو زندگی مشتی چند؟
ازاین” روزایی که بی بغضن” دارین؟
از این “سالای بی رنج ” اندازه دل ما دارین؟!
این “شادیا” دوام دارن ؟!
نه …
کاش یه جایی بود می شد رفت بگی آقا یه “زندگی “میخوام آروم از جنس خوبش…
نویسنده: لیلی
سوگند به نور وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام.(ضحی/2-1)
افسوس که هر کس را به سوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش رویت بگذارم، او را به سخره گرفتی.(یس/30)
متن ادبی
کدام آش؟ تو اصلا اینقدر کیف کرده بوودی از این دانهها و سبزیها و کشک و رشته، که یادت رفته بود آشی هم هست. این آخری هم که بوی سیر داغ و نعنا داغ پاک مستت کرده بود، دیگر هوش و حواس نداشتی. میپرسی کدام آش؟ بعد آش را میکشند توی قدح و میآورند جلوت. چه رنگی، چه بویی، چه مزهای. کیف میکنی از خوردنش. نه آش تمام میشود نه تو سیر میشوی. مردن این جوری است. مردن یک آشی است که تو یک عمر داری میپزیش. چه آشی هم هست. چه کیفی هم دارد خوردنش. از کتاب باران خلاف نیست. اثر کوروش علیانی
دعا و مناجات
یا اول! مگر می شود بدون تو شروع کرد توبه را؟ … من نه سر پیازم نه آخرش. من نابلدم.
مگر می شود بدون تو تمام کرد گناه را؟ یا آخر!
خیرک الینا نازل و شرنا الیک صاعد. خیر تو به سوی ما فرو می ریزد و شر ما به سوی تو می آید.(دعای ابو حمزه)