نامه های بلوغ
نامه های بلوغ ، پنج نامه از علی صفائی حائری (ره) است به فرزندانش، که هنگام بلوغ آن ها نگارش یافته است. مخاطب در این نامه ها اگرچه فرزندانش بوده اند، اما خطاب او عام است.
نویسنده جایگاه بلوغ را که با تحولات و بحرانها همراه است، پراهمیت و اساسی ارزیابی کرده است. صفایی حائری در این نامهها با تأکید بر این نکته که هنگام بلوغ، تحولات روحی بزرگی در انسان رخ میدهد، سعی در مطرح کردن بحرانهای پیش روی جوان در آغاز راه نموده و به مثابه راهنمایی با تجربه، با او سخن میگوید.
از طرفی او به سنی رسیده که لیاقت آن را یافته که مورد خطاب پروردگار قرار گیرد و از سوی دیگر مواجه با بحرانهایی است که نیازمند بینشها و معیارهایی است تا انتخابش بر اساس ارزش و توانش باشد. باید مقصد و راه را بشناسد و مراحل طی این مسیر را بداند و موانع پیش رو و وظایفش را به خوبی بشناسد. این نامه ها همگی به دنبال پاسخ دادن به این نیازمندی های روحی جوان می باشند.
کتاب به دنبال پاسخ دادن به نیازهای روحی جوانان است. استفاده از اصطلاحات قرآنی و باریک بینی و تسلط نویسنده در مسائل تربیتی از ویژگیهای این کتاب است؛ همچنین ادبیات قدرتمند، استفاده از اصطلاحات قرآنی و باریک بینی و تسلط نویسنده در مسائل تربیتی از دیگر ویژگی های نامه های بلوغ است .
می توان گفت که این نامه ها خط به خط اشارات و نکته هایی کارساز دارد که اگر خود را مخاطب آن بدانیم و به آن توجه کنیم ما را از سرگردانی های بسیاری رها می سازد.مشخصات کتاب:
- نام کتاب: نامه های بلوغ
- نویسنده: علی صفائی حائری(عین_صاد)
- ناشر: انتشارات لیله القدر
- تعداد صفحات: 257
موضوعات نامه ها:
- نامه اول: بینش ها و گرایش ها
- نامه دوم: سلوک و اخلاق
- نامه سوم: رضا و رضوان
- نامه چهارم: عمل و بحران های عمل
- نامه پنجم: نامه ناتمام
بخشی از نامه اول:
محمد جان! تو امسال ٢٤ رمضان، اوایل آفتاب، به بلوغ سنی خودت می رسی. تو در زمانی هستی که هنوز تا بلوغ انسان کامل و طلوع عدل، فاصله دارد و در زمینی هستی که به خاطر اسلام؛ اسلامی که شروع انفجار است و طلوع نور، می خواهند گرفتارش کنند و می خواهند محدودش کنند.
غافل از این نکته که آن چه چراغ ها را مطرح می سازد، خود تاریکی است. در بطن تاریکی، چراغ ها بارور می شوند و همین بشارت برای تو بس، که از ظلمات نترسی، که هدایت خدا، در متن گمراهی، جلوه ها دارد؛ “و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین“ (آل عمران،١٦٤)
تو یک بار از مادر متولد می شوی و این بار باید از خودت بیرون بیایی؛ از نفس، از غریزه ها، از عادت ها متولد شوی؛ که عیسی علیه السلام می گفت *لا یلج فی الملکوت من لا یولد مرتین * کسی که دوبار متولد نشود به ملکوت خدا راهی ندارد و پس از این تولد، باید تولید کنی و زاد و ولد کنی که تنها نمانی و در تنهایی هم مأنوس باشی.