حاج محمد اسماعیل دولابی

حاج‌ محمد اسماعیل دولابی، عارف شیعی، در سال 1282 شمسی در یکی از محلات جنوب شرق تهران به نام دولاب، در خانواده‌ای اهل معرفت و دلداده اهل بیت (ع) متولد شد.
در جوانی به شغل کشاورزی اشتغال داشت و در عین حال به صورت آزاد به دانش‌آموزی در جلسات علمای دینی معاصر مانند:

  • آیت‌الله سید محمد شریف شیرازی
  • آیت‌الله شاه‌آبادی
  • آیت‌الله تقی بافقی
  • شیخ غلامعلی قمی و
  • شیخ محمدجواد انصاری

پرداخت.

مرحوم دولابی در محافل پیرامون خود، نماینده درک متفاوت و فراگیری از دین، با تکیه بر مفاهیم محبت و زیبایی بود و این بیان جدید ، باعث جذب جوانان و قشر تحصیل‌کرده در جلسات هفتگی وعظ او بود.حاج اسماعیل دولابی - زن امروزی

سیر عرفانی مرحوم حاج اسماعیل دولابی از زبان خودش

در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم. در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود ، خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوضه تحصیل کنم؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری نداشت، با ماندنم در نجف موافق نبود.

در حرم امیرالمؤمنین (ع) به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که تمام سینه ام زخم شده بود.

به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم، همین جا جان می دهم، می میرم . با علماء نجف هم که مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوزی برای ماندم در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تأمین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی .

در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر، کاری از پیش برد و نه متوسل شدنم به علماء، مرا به خواسته ام رساند . تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم . در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در بالاسر ضریح حضرت، همه چیز حل شد و هرچه را می خواستم به من عنایت کردند، به طوری که هنگام مراجعت، حتی جلوتر از پدرم، بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم .

در ایران، اولین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند، دو نفر آقا سید بودند . آنها را به اتاق راهنمائی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرائی رفتم. وقتی داشتم به اتاق بر می گشتم، جلوی در اتاق، پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالی که سفره به دستم بود، حدود بیست دقیقه، در جای خود، ثابت ماندم. دیدم بالای سر ضریح امام حسین (ع) هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی از حالا به بعد، تحویل بگیر .حاج اسماعیل دولابی - زن امروزی

آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او در حال خلسه است. از همان جا شروع شد. آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله(ع) بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند، بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند، می گریستند .

بعد از آن مکاشفه، به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند . اولین فرد آیت الله سید محمد شریف شیرازی بود . همراه او بودم تا اینکه مرحوم شد . وقتی جنازه او را به حضرت عبدالعظیم بردیم، آیت الله شیخ محمد تقی بافقی آمد و بر او نماز خواند

از آن پس با شیخ محمد تقی بافقی مرتبط بودم تا اینکه او هم مرا تحویل آیت الله شیخ غلامعلی قمی ملقب به تنوماسی داد. در همین ایام با آیت الله شاه آبادی هم آشنا و دوست شدم و با وی نیز ارتباط داشتم .

تا اینکه بالاخره به نفر چهارم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی برخوردم. او با سایرین متفاوت بود . چنین کسی از پوسته بشری خارج شده و آزاد است…

به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود. از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید ، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند و هر کس در سیر معنوی خود، حرکتش را از آن حضرت، آغاز کند، خیلی زود به مقصد می رسد .حاج اسماعیل دولابی - زن امروزی

از بیانات و سفارشات مرحوم دولابی:

_ از خدای خود که راضی شدید، خدا هم از شما راضی می‌شود، می‌شوید راضیه و مرضیه، شاکر و مشکور… وقتی استغفار می‌کنید، یقین کنید که خدا شما را بخشیده است. بعد از استغفار، دست به بدنت بکش و بگو خدایا تو را شکر که اذن دادی و استغفار کردم…

چهار شب که روی این کار، وقت صرف کنی سر و کارت با خدا خیلی خوب می‌شود. سه چهار شب با او گفتگو کن و رفیق و انیس شو. خدا می‌گوید من انیس مستضعفینم.

_ مادرت را ببوس، دستش را بوسه بزن، پایش را ببوس، تا به گریه بیفتد، وقتی گریه افتاد خودت هم به گریه می‌افتی. آن وقت کارت روی غلطک می‌افتد و خدا همه درهایی را که به روی خودت بسته‌ای، باز می‌کند.

_ هر زنی که مردش از او راضی باشد آن زن، عزیز خداست، هر مردی هم که زنش از او راضی باشد آن مرد، عزیز خداست، کمال زن و مرد در این است و بقیه‌اش سخنی دیگر است… خوب رفتار کردن با زن، هنر دین است. مردی که با زنش خوب رفتار کند همه جا آقاست. زن هم وقتی مردش از او راضی باشد می‌تواند همه کارهایش را به خوبی انجام دهد.

پیامبر فرمودند: «خَیرُکم، خیرُکم لأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیرُکم لأَهْلَی»؛ بهترین شما کسی است که بهترین شما در رابطه‌اش با خانواده‌اش باشد و من بهترین شما در رابطه با خانواده‌ام هستم.

_ از حدیث کسا، ادب صحبت کردن با فرزندان و شوهر و همسر را بیاموزید؛ اگر زن، با مرد مدارا کند، در نصف اعمال خوب او شریک است. با بزرگ خانواده‌تان مدارا کنید. زن با شوهرش، فرزندان با پدرشان مدارا کنند و حرمت او را نگاه دارند.

_ اگر من به جایی رسیده باشم، از دو چیز است: قرآن كریم و زیارت سیدالشهدا علیه السلام.

_ هر وقت کسی شما را اذیت کرد و یا از کسی ناراحت شدید، نمی خواهد به کسی بگویید؛ بلکه استغفار کنید، هم برای خودتان هم برای کسی که شما را اذیت کرده است. بگو بیچاره کار بدی کرده است اگر فهم داشت نمی کرد. وقتی استغفار می کنی خداوند، دوست دارد و خیلی تلافی می کند. اگر قلبت حاضر نیست استغفار کند با زبان استغفار کن؛ آن وقت یکدفعه دلت نرم می شود.حاج اسماعیل دولابی - زن امروزی

کتاب ها:

-مصباح الهدی

شاگرد حاج اسماعیل دولابی، مهدی طیب، گفتارها و مواعظ استادش را در کتابی با نام مصباح‌ الهدی، گرد آورده است.

-طوبای محبت

فرزند حاج اسماعیل، محمد، مجموعه‌ای از مواعظ و جلسات وی را در کتاب‌های طوبای محبت و طوبای کربلا جمع‌ آوری کرده است.

رحلت:

حاج اسماعیل دولابی در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۸۱ درگذشت و در حرم حضرت معصومه در قم به خاک سپرده شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.