بلوچ
بلوچ ها اقوامی هستند که بیشتر در جنوب شرقی ایران و در شهرهای بلوچستان، سیستان، کرمان و قسمت هایی از خراسان، شرق پاکستان و افغانستان سکونت دارند . بلوچ در لغت به معنای آواره می باشد و از معدود اقوامی هستند که زندگی نیمه بادیه نشین خود را حفظ کرده اند . این قوم به دلیل نامساعد بودن شرایط آب و هوایی سیستان و بلوچستان مجبور به مهاجرت به مناطق دیگر از جمله گیلان، مازندران، آذربایجان و خراسان شده اند . مهم ترین طوایف بلوچ ها، طایفه یار احمد زایی، میرعبدی، ریگی و سراوانی می باشند. از نظر مذهبی اقلیت بلوچ ایران، اهل سنت هستند و از این جهت نیز، با بلوچ ها و قلمرو اهل سنت پاکستان و شبه قاره هند هماهنگی دارند، ولی با بخش مرکزی ایران متفاوت اند.
آداب و رسوم:
ماه مبارک رمضان
سحرخوانی
با وجود پیشرفت تکنولوژی هنوز در بسیاری از روستا های سیستان و بلوچستان به روش قدیمی مردم را برای سحر بیدار می کنند به این طریق که بزرگان منطقه یک ساعت قبل از اذان بر بالای باندترین منطقه روستا می روند و با ضربه زدن به دهلی خاص و با خواندن اشعار دینی و عرفانی مردم را از خواب بیدار میكنند. پس از آنكه مردم بیدار شدند با ذكر سروده ای خاص به استقبال اذان صبح می روند تا اینكه موقع اذان صبح را با صدایی بلند به مردم اعلام می كنند .
خوراک رمضان
در این ایام مردم بیشتر رو به غذاهای آبدار از جمله آبگوشت محلی ، کشک زرد سیستانی و حلیم محلی می آورند و اگر ماه رمضان در فصل گرم سال باشد برای جلوگیری از گرما زدگی از غذاهایی مانند آب دوغ خیار و کشک استفاده می کنند .
مراسم ازدواج
گِندونِن
در زبان بلوچی گِند به معنای دید و نِن به معنای نشستن می باشد . در این مراسم بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر می روند و علاقه مندی پسر را به دختر آن ها اعلام می کنند . در این مرحله مراسم «حلقه کنان» که نوعی نشان گذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده می شود و خانواده داماد حلقه ای انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه می دهند .
هِبَرجنی
این مراسم که همان بله برون است در آن اساس عروسی و زندگی مشترک بنا نهاده می شود . بعد از خواستگاری ، در این مراسم خانواده دختر جواب مثبت می دهند تا برنامه ریزی های دیگر نیز انجام شود .
بربند مال
در این مراسم که اقوام درجه یک دو طرف حضور دارند به تعیین مهریه می پردازند . معمولا مهریه عروس پول نقد می باشد اما در بعضی از مناطق سیستان و بلوچستان مانند سرباز نخل خرما نیز به عنوان مهریه در نظر می گیرند . زمان عروسی را نیز در همین مراسم تعیین می کنند و معمولا بلوچ ها در فصل بهار مراسم خود را برگزار می کنند .
جُل بندی
در میان بلوچ ها به پارچه دست دوخت جل می گویند که معمولا بافته می شود و با سوزن دوزی بلوچی و آینه کاری تزیین می شود. از این پارچه صنایع دستی که جل خوانده می شود به عنوان پرده استفاده می شود . روز اول با جل بندی آغاز می شود به طوری که خانواده درجه یک عروس و داماد در خانه عروس حاضر می شوند و گوسفندی قربانی می کنند . بعد اتاقی را برای استقرار عروس در نظر می گیرند و همان پارچه آذین شده که جل خوانده می شود را به دو سوی دیوار وصل می کنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود می آورند که عروس باید تا زمان مراسم پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جل بندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمی بیند. در زمان رفع حاجت نیز او باید به همراه دو تن از نزدیکان و اقوام همراهی شود و باید نقابی بر چهره داشته باشد.
حِنا دوزوکی یا حنا دوزوکا
این مراسم همانگونه که از نامش پیدا است به صورت دزدکی برگزار می شود . در این مراسم خانواده های طرفین حنا را روی پول قرار می دهند و بر سر عروس و داماد می گذارند . گاهی اوقات مخارج این مراسم را اطرافیان پرداخت می کنند که البته در دفتری یادداشت می شود تا بعد ها داماد برای آن ها جبران کند . فردای این مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز می شود . عده ای از زنان و مردان فامیل به صورت داوطلبانه به سراغ بستگان دیگر می روند و آن ها را برای مراسم عروسی دعوت می کنند و اگر کسی در خانه حضور نداشت دعوت کننده چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مورد نظر قرار می دهد که در مراجعه صاحب خانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده است.
حِنا راستکی
این مراسم حنابندان اصلی می باشد که با ساز و آهنگ همراه است و عروس و داماد جداگانه هر کدام در محلی متفاوت توسط فامیل هایشان به دستشان حنا بسته می شود . در این مرحله دعوت ها نهایی شده است و همه وسایل عروسی نیز آماده است . در این شب تا صبح بیدار می مانند و ولیمه عروسی را نیز در همین شب تدارک می بینند .
سرآپی و مشاطه
در بین اقوام بلوچ برعکس اقوام دیگر عروس را نزد داماد نمی برند بلکه داماد را به نزد عروس می برند . داماد ابتدا به آرایشگاه رفته و سپس به رودخانه و قنات می رود و خانواده داماد او را استحمام می کنند . عروس را نیز برای مراسم عروسی آماده می کنند که به این قسمت مشاطه می گویند مشاطه در زبان عربی به معنای آرایشگر می باشد . بعد از آماده شده عروس و اتمام آرایش او، زمانی که مراسم عروسی در حال آغاز است مشاطه چیزی به عنوان هدیه می گیرد و نقاب از چهره عروس برمی دارد.
سفره عقد و جهیزیه
در بین قوم بلوچ سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد و آن ها معمولا مراسم عقد را بدون هیچ تشریفاتی در مساجد برگزار می کنند البته علاوه بر مسجد در خانه نیز این مراسم را برگزار می کنند. زمانی که خطبه خوانده می شود عروس به طور مستقیم به داماد بله نمی گوید . زمانی که عاقد برای خواندن خطبه به خانه داماد می رود یک نفر را به خانه عروس می فرستد تا عروس شخصی را به عنوان وکیل انتخاب کند این وکیل به طور معمول از خانواده پدری عروس تعیین می شود. عروس معمولا عموی بزرگ یا پدر خود را به عنوان وکیل معرفی می کند. سپس با تعیین وکیل عاقد از داماد و از وکیل عروس درباره مهریه و نکاح می پرسد و بعد خطبه را می خواند. در عروسی بلوچی هیچ خبری از جهیزیه نیست. بنابراین هیچ خانواده ای نگران خرید وسایل خانه برای دختران خود نیستند. در عوض تمام وسایل زندگی را باید پسر تامین کرده باشد. از لحاف و وسایل خواب که معمولا رسم است تا دیگر اقلام لازم و ضروری برای زندگی. بعد از مراسم عروسی داماد به مدت یک سال در خانه پدر عروس اقامت می کند .
عید نوروز
کاسه شکستن
در سپیده دم تحویل سال نو تمامی ظروف سفالی که در طول سال از آن استفاده کرده اند را شکسته و تکه پاره های آن را به پشت بام می برند . زیرا معتقد بودند اگر این کار صورت نگیرد ارواح پلید که درون آنها جای میگرفته اند، خانواده و اعضای آنها را ناخوش و زرد موی میکنند .
عیادت از داغداران و خانواده های درگذشتگان
اگر کسی تا یک ماه قبل فوت کرده باشد در آخر سال یاد و خاطر او را گرامی می دارند و اقوام و آشنایان بعد از برگزاری سال برای گرفتن هر جشنی آزاد هستند . آن ها همچنین برای درگذشتگان، نان روغنی میپزند و میان افراد مستحق تقسیم میکنند، علاوه بر آن به صورت نقدی نیز نذرهایی پرداخت می شود.
پوشش زنان بلوچ
پیراهن تاجیک
قد این پیراهن یک وجب بالای زانو بوده و در دو طرف پهلوها چاک دارد . ای پیراهن دارای برش ساده بوده که جلوی آن تا زیر سینه باز بوده و سجافی مزین به گلدوزی با نخ سیاه (سیاه دوزی) دارد . سرشانه و آستین بدون درز روی دو لابسته برش می خورد و آستین از سه برش تشکیل شده است .
ُتنبون
دامنی پرچین که به تنبون گشاد معروف بوده و زنان سیستانی به جای شلوار زیر پیراهن تاجیک می پوشیدند و عرضی برابر 10 متر داشته است . کمر لیفه ای این دامن به وسیله بندهای بومی بافته شده توسط بانوان روی کمر استوار شده و بعضی با نوان تا سه عدد دامن پرچینروی هم می پوشیدند که لبه این دامن هم به وسیله نخ سیاه دوزی می شد.
پیراهن پاچین
بانوان سیستانی از پیراهنی استفاده می کردند که دارای بالا تنه کوتاه و دامنی با چین های ریز بود، این پیراهن یقه گرد، بالا تنه کوتاه، آستین ساده و مچ دار بوده و قد دامن چین دار این لباس تا زانو بود.
شلوار
پیراهن پاچین زنان سیستانی با شلواری که در منطقه کوتَنَه نام دارد پوشیده می شد، این شلوار از 2 ساق مخروطی و میان ساق کم چین تشکیل می شد و کمر لیفه ای در لبه شلوار سجاف می خورد و روی آن با دست یا چرخ تزیین می شد .
پیراهن 2 گریبانه
قد این پیراهن تا زیر زانو است و در یقه پشت و جلو آن چاک می خورد و به همین علت به آن دو گریبانه می گویند. مدل این پیراهن شبیه پیراهن تاجیک است با این تفاوت که قد آن بلندتر و بدون چاک و برش زیر آستین چین می خورد، این پیراهن با شلوار پوشیده می شود.
جلیقه
از پارچه ساده و تیره رنگ دوخته می شود ، یقه آن هفت است که تا کمرگاه می رسد و روی آن با نوار قیطان نقش بندی می شود .
کت
کت محلی کوتاه که آستین های آن بلند ، راسته و یقه آن گرد است و از رنگ های شاد برای این پوشش استفاده می شود، روی آن با نوار تزیین می شد و در هنگام سرما از کت های چرمه دار و قزن لاله دار استفاده می کردند .
لچک یا دستمال سر
آن را تا زده و در جلو سر گره می زنند و 2 طرف لچک را لای دستمال می زنند و موها به شکل چتر از زیر دستمال نمایان می شود.
سرپوش یا چار قد
پارچه چهار گوش رنگی یا سفید که آن را بر روی لچک می پوشیدند .
روبند
بعضی از بانوان برای پوشاندن صورت خود از روبند استفاده می کردند که این روبند از پارچه های کتانی سفید تهیه و در محل چشم ها به طور سنتی توردوزی و به وسیله بند به پشت سر بسته می شد و قد آن تا زیر سینه می رسید.
کلاه
بعضی از بانوان سیستانی از کلاهکی به شکل عرق چین استفاده می کردند که روی آن نقش بندی شده است.
چادر
طرح آن چهارگوش و جنس آن از پنبه است و توسط بومیان منطقه بافته می شود، این پارچه چهارخانه مستطیل شکل را از وسط بر روی سر می اندازند و قد آن تا کناره های زانو ها و پایین تر می رسد.
نوع نامرغوب آن جاوند نامیده می شد و نوع دیگر که مختص اعیان و اشراف بود از چهارخانه های ریز با نخ ابریشم بافته می شد.
کفش
مدل تخت چوبی که رویه چرمی داشت و افراد معمولی استفاده می کردند و اُرسی های سرکج یا نوک برگشته مخصوص بانوان ثروتمند بود.