راز ناپوشیدگی دختران و زنان بخش دوم
نیمه برهنگی و بی توجهی به پوشش، اغلب به سبب اغراض خاص نیست و جز ناآگاهی، منشأ آن سستی و تزلزل اعتقادی است. برای معتقد کردن دختران و زنان به پوشیدن لباس مناسب شخصیت آنان، تنها دانش افزایی آنان چاره کار نیست. تا زمانی که فرد به خداوند و حکیم بودن او و نیز به وجود روز واپسین، اعتقاد نداشته باشد بسیار دشوارات که بتوان در وی اعتقاد و رفتاری پایدار نسبت به این موضوع پدید آورد.
هنوز آدمیان ژرفناکیِ گفتار حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم را در نیافته اند که چرا آن همه بر رعایت حقوق زنان و گرامیداشت مقام آنان تأکید می ورزند. علت آن تأکید یکی این است که آن جناب می دانست زنان به موجب لطافت روحی، شیفته محبت و احترام اند. این موجود ظریف را که سخت به محبت و ارج گزاری نیازمند است نباید بی توجه رها ساخت. زیرا اگر وی ایمان استواری نداشته باشد در پی سیراب ساختن حس محبت خواهیِ خویش، به شیوه های ناروا رو خواهد کرد و خود و دیگران را به رنج و مخاطره می افکند.
هرگاه زن در محیط خانه شکوه معنوی و عظمت خویش را نیابد، آن را در جای دیگر جستجو می کند و انجام هر رفتاری که او را آسان تر به مقصود رساند برایش روا جلوه می دهد. از این رو هرگاه مشاهده کند که با ناپوشیدگیِ اندام و جذابیت سیمایش، توجه و احترام دیگران را آسان تر به چنگ می آورد از ناپوشیدگی دریغ نمی ورزد. او با این رفتار، ظرفیت عاطفی و روانی خود را آکنده و سیراب می سازد و در سایه توجه دیگران آرامش می یابد. در این صورت ناپوشیدگی اندام و سیما برای او ابزاری برای یافتن خویشتن است. او وجود خود را این گونه در می یابد و چون ایمان استواری ندارد در این باره از کسی اندرز نمی شنود. یک ضرب المثل ایرلندی می گوید: زن را با شمشیر بزنی بهتر از آن است که به او بی اعتنایی کنی.
وقتی به جنبه های معنوی زن توجه نشود او از دو بخش ظاهری و معنوی وجود خود تنها یکی را می یابد و ناچار می شود برای حفظ همان یک بخش، آنچه در توان دارد عرضه کند.
از این گفتار در می یابیم که:
الف. سفارش های رهبران پاک علیه السلام در بزرگداشت مقام بانوان، یکی به همین علت بوده است که شخصیت زن در میان خانواده و محارم خویش، پذیرفته و محترم شمرده شود، تا مبادا برای ارضای حس احترام خواهی و جلب توجه، محیط بیرون خانه را به جستجو گذراند و آنگاه پاره ای از ابعاد وجودی اش برای خود او و جامعه اش ناشناخته باقی بماند یا به مخاطره افتد.
ب. در پاره ای از جملات آن بزرگواران، این موضوع مورد تأکید قرار گرفته است که مرد در خانه علاقه خود به همسرش را به زبان آورد و بگوید که او را دوست دارد.1 این اظهار علاقه و خرسندی، زن را به خانه و شوهر دلخوش و امیدوار می سازد و حس احترام خواهی و جلب توجه را در او ارضا می کند و از جلوه گری در حضور بیگانگان باز می دارد. بی سبب نیست که گفته اند: برای زن فقط یک بدبختی و مصیبت وجود دارد و آن هنگامی است که حس کند کسی او را دوست ندارد.
ج. گاه تبعیض و فرق گذاشتن میان فرزندان و مقایسه ویژگی های آنها با یکدیگر، حس خودنمایی آنها را تحریک می کند. فرد شکست خورده و تحقیر شده می کوشد تا به وسیله جلوه گری و دلبری در مجامع، حقارت و شکست خود را جبران کند. در واقع راز بسیاری از ناپوشیدگی بانوان همان مقایسه های ناروا و بی اعتنایی و بی مهری هاست که آنها در خانه مشاهده کرده اند.
شاید سر این که “گروه زیادی از ناپوشیدگی، کسانی اند که از زیبایی بی بهره اند” همین امر است. آنها چون با افراد زیباتر از خود مقایسه و به نازیبایی نکوهش شده اند، می کوشند تا با هر حیله و نمایش، آن رنجش را فراموش کنند یا به نوعی جبران نمایند. اگر جوامعِ آدمیان زن را نه برای ظاهر زیبا و اندام دلربا، بلکه برای مجموعه کمالاتش مورد توجه قرار دهند این ضایعه پیش نمی آید و کسی هم از درماندگی به دام ناپوشیدگی و خودنمایی فرونمی افتد.
شاید دیده باشید که چون به بانوانِ کم پوشش خیره نشوید و بدون نگاه، به آنها احترام شایان گزارید بی درنگ خود را بهتر می پوشانند. زیرا احساس می کنند با فردی رو به رویند که توجه به ظواهر، او را از توجه به جنبه های معنوی زن، غافل نکرده است. بنابراین در مقابل چنین فردی خود را نیازمند جلوه نمایی و دلبری نمی بینند.
به هر تحلیل، آنگاه که اعتقادات و ایمان در بانوان سست باشد تمایل به خود نمایی در آنها قوت می یابد؛ به ویژه در موقعی که فرد از امکانات مادی مناسبی برخوردار است. در همین باره از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم جمله ای نقل شده است که مفاد آن چنین است: زنان را لباس ساده بپوشانید تا به جلوه نمایی (در حضور بیگانه) وسوسه نشوند.2 گویا که وجود امکانات بیشتر، فرد را خواه ناخواه به ناپوشیدگی و عشوه گری سوق می دهد.
غیرت، یادش به خیر!
بانوان کم پوشش را نباید بی تقصیر شناخت اما بیش از آنان باید همسرانشان را مقصر دانست. زیرا نقشی در تربیت ایشان ندارند و گاه خود عاملِ ناپوشیدگی همسرانشان هستند. در نظرسنجی از عده ای از بانوان کم پوشش، بیش از نیمی از آنها اظهار داشتند که این ناپوشیدگی به تأکید و سفارش شوهر یا پدر صورت می گیرد!
حکایت این پدیده بسیار شنیدنی است که مردانِ روزگار ما به چه علت زنان و دخترانشان را به ناپوشیدگی وا می دارند! اگر چه ضعف ایمان عامل این رفتار است، توجه به منشأ روانی آن نیز بسی نکته آموز است که بدان اشاره می کنیم.
در روان شناسی، در مبحث «ناکامی و مکانیسم های دفاعی »3 این نکته بیان می گردد که: هرگاه ناکامی های زندگی، احساس حقارت و ناتوانی، فرد را مورد هجوم روانی قرار دهد از ضمیر ناخودآگاه او شبکه ای پیچیده به جنبش در می آید تا به دفاع از هویت شخص بپردازد. این دستگاه درونی را مکانیسم دفاعی می نامند. فرد برای دفع خطرِ احساس شده، از درون به تکاپو می افتد تا به کمک آن مکانیسم دفاعی موجودیت خود را حفظ کند و شکست ها و نگرانی ها و اضطراب هایش را بر طرف سازد یا ناچیز جلوه دهد. این اقدام مهم ترین چاره جویی برای سازگاری فرد با محیط خود و پوشاننده احساس حقارت و شکست است.
در این مرحله یکی از مکانیسم های دفاعی، توسل جستن به دیگر توانایی ها و امکانات آماده ای است که فرد داراست. اگر چهره ای نازیبا دارد یا شغلی پست یا خانواده ای حقیر یا…، سعی می کند با آنچه دارد آن ضعف ها را جبران کند و ضمیر رنجیده خود را از فشار و اندوه برهاند. این پدیده را در روان شناسی، جبران 4 می نامند. آلفرد آدلر (روان شناس اتریشی) در بیان مثالی برای این پدیده می گفت: ناپلئون بناپارت به دنبال پیروزی می رفت تا ضعف جثه خود را فراموش کند .
فرد به کمک این مکانیزم دفاعی، ضعف و ناکامی خود را با دو شیوه کاهش می دهد. نخست با انتقال انرژی های خود به سوی فعالیتی که می تواند در آن موفق شود و تا حدی احساسات آزار دهنده را از خویشتن دور سازد. دوم با منحرف ساختن دقت خود از فعالیتی که در آن ناکام شده است به فعالیتی که احساس موفقیت می کند.
بر این اساس نباید مردان کم غیرت این عصر را چندان نکوهید. باید بر آنها ترحم نمود. زیرا گاه ناکامی، نگرانی و احساس حقارت است که ایشان را به ناپوشیده داری همسرشان وامی دارد. آنها از این راه به دوستان و فامیل خود وانمود می کنند که اگر در برخی امور، شکست خورده و ناتوان شناخته شده اند، در دارا بودن همسری زیبا و خوش اندام بی بهره نمانده اند. فرد با “زیبا نمایی همسرش” به خود می بالد. چه آنکه مردم عادی به نظاره همسر او با خود فکر می کنند که اگر این مرد فردی بی کفایت، ناتوان و کم خرد بود چنین زن خوش اندام و زیبا، وی را به همسری بر نمی گزید. پس این انتخاب زن نشانه لیاقت آن مرد است!
سرپرستان بی خاصیت
از مشکلات اجتماعی خانواده های بی سرپرست یکی آن است که به سبب حضور نداشتن مراقب، به تدریج اعضای خانواده گرفتار انحراف اخلاق می شوند. گاه نیز پدر و مادر حضور دارند اما چون بیشتر اوقاتشان را در بیرون خانه سپری می کنند یا در خانه از کنار همه چیز با بی توجهی می گذرند اعضای خانواده را به کج روی وامی دارند. طبیعی است که پدر یا مادر هرگاه به هر علت نتوانند حضور تأثیر گذاری در خانواده داشته باشند فرزندشان تربیت و پرورش صحیحی نمی یابد. در حقیقت این خانواده را هم باید از خانواده های بی سرپرست بر شمرد.
انگیزه روابط خانوادگی
طی تحقیق شش ماهه ما پیرامون «انگیزه روابط دوستانه میان افراد» نتایجی به دست آمد که بخشی از آن چنین است:
در میان خانواده های بی اعتقاد به پوشش بانوان، سهمی از انگیزه برقراری رابطه خانوادگی دوستانه، علاقه به همسخنی با افراد غیر همجنس از خانواده مقابل است. در این خانواده ها گاه رفتارهایی دیده می شود که حاکی از نوعی تمایل هر یک از مردان اعضای یک خانواده به بانوان خانواده دیگر است. برای آنان زمانی که برقراری روابط نامشروع ممکن نباشد همین قدر کافی است که در مجالس دوستانه خانوادگی، یا افراد غیر همجنس به گفتگو و شوخی بگذرانند.
حدود روابط
در میان دو خانواده که با یکدیگر رابطه دوستانه دارندـ چه به حجاب معتقد باشند یا نباشندـ برای سالم ماندن اخلاق هر دو خانواده بهتر این است از اختلاط زن و مرد پرهیز شود. اصولاً در هم آمیزی مجالس زن و مرد چه ضرورتی دارد؟ اگر زنان هر دو خانواده، بی پوشش باشند بدون تردید
ادامه دارد……
برگرفته از کتاب : جلوهنمایی زنان و نگاه مردان نویسنده یوسف غلامی