دوات ليقه و مركب

مدائني گفته است : دواتت را نيكو گردان و در حفظ و نگاهداري اش بكوش كه دواتها خزينه هاي ادب و فرهنگ اند.
جاحظ گويد: اسم ليقه وقتي صدق مي كند كه آلوده به مركب و داخل دوات قرار گيرد.
استادي گفته است: بر عهده كاتب است كه ليقه را در هر ماه تجديد كند و در هنگام فراغ از كتابت، در دوات را بگذارد تا از گرد و غبار محفوظ بماند و خط را فاسد و تباه نسازد.
و بدان جهت مركب را مداد ناميده اند كه قلم را مدد مي دهد و كمك مي كند و مركب از آن روي گويند كه از اجزاء چندي فراهم آمده است. كلمه مداد به رنگهاي ديگر نيز گفته مي شود، ولي رنگ سياه پيوسته در كار كتابت مي آيد و به رنگهاي ديگر گاهگاه احتياج مي افتد.

رنگ سياه خود درجاتي دارد:

1- به شدت سياهي (به عربي حالك) 2- سياه عادي و معمولي (قاتم) 3- سياه مايل به خاكستري (دَيجُور) 4- سياه مايل به سبز يا سياه طاوسي (مُدهام)
گويند: هيچ رنگي مانند سياه، بر صفحه كاغذ سفيد خوشايند نيست.
مجنون هراتي سروده است:
ولي بايد به هر چل روز، دانا بپالايد دوات خويشتن را
بشويد پاك و صافي ليقه اش را كه از وي دور سازد غلّ و غش
وليكن كاتبان را در برابر دو مي بايد دوات اي پاك منظر
زبهر آنكه چون پيوسته خواهي كتابت راندن از رنگ سياهي
ضرورت چون كتابت گشت بسيار سياهي را شود غلظت پديدار
براي رفع آن بر قول اصحاب ببايد ريخت در وي اندكي آب
وليكن آب در وي چون چكاني همان ساعت نوشتن كي تواني
ضرورت يك زمان بايد نهادن دواتي ديگر آن گه سرگشادن
چو اين در وقت غلظت بوده باشد سياهيّ دگر آسوده باشد
در اين يك نيز بايد ريخت آبت وزان يك كردن آغاز كتابت

دوات بايد سرگشاده و كم عمق باشد. ليقه عبارت از چند نخ ابريشم تابيده است كه به مركب بيالايند و فايده اش اين است كه از ريختن و پاشيدن مركب مانع مي شود و مركب را به اندازه به دَم قلم مي دهد. براي خطاطي، مركبي كه در ايران و كشورهاي اسلامي بدين منظور مي سازند، بهتر از مركّب هاي خارجي است .
خوش نوشتن به سه چيز حاصل شود: اول تعليم استاد، دوم بسياري مشق، سوم صفاي باطن؛ و چنان كه خواجه ياقوت عليه الرحمه و الغفران – فرموده كه «الخط مخفي في تعليم الاستاد و كثره المشق وصفاء الباطن و ادمان (تمرين مداوم) هر روزه از دست نبايد داد كه اين معني مُضر است به تخصيص مبتدي را. و عند الملال ترك بايد داد.»

در دانشوران ناصري اشارتي به اهميت خوشنويسي و لزوم قواعد آمده است:

اهل خط گويند: هر صنعت و علمي را مي توان با عضو ناقص تحصيل كرد الّا خط كه در آن بايد تمام اعضا از چشم و گوش و دست و پابي عيب باشد، و مزاج معتدل و عقل كامل و اسباب جمع. چون با كوري توان در علم كامل (شد) و هم با كري و بعض از عيوب اعضا توان در صناعات حسّيّه مثل نقاشي و از اين قبيل كمالي پيدا كرد، ولي خط چون نصف علم است هم محتاج به چشم صحيح بي عيب(است) و هم احتياج خواهد داشت به شنيدن. از اين بيان معلوم است كه هم خط را شأني بلند است و هم خوشنويسي را مرتبتي ارجمند، كه سبب بقاي علوم و آثار آيات الهي است الي يوم القيامه، و اين معني واضح است.

كتب سماوي و اخبار و احاديث انبياء قبل از خاتم، اين كه از ميان برفت، عمده سبب، نبودن خطوطشان بوده است در تحت قاعده. و چون علم و صنعت و ساير چيزهاي متعلق به دين و دولت از تحت قاعده و قانون خارج باشد پاينده نماند؛ و ماندن قرآن و ساير اخبار و احاديث كتب در دوره اسلاميه، عمده خطوطي است كه بعد از اسلام وضع شد كه بدان خطوط آن آثار باقي ماند. (جلد 5 ص 104 از كتاب نامه دانشوران

منبع : تبیان تبریز

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.